به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پژوهشکده مطالعات راهبردی حوزه و روحانیت، اولین نشست از سری نشستهای هماندیشی ارتقا و تکمیل سند الگو، در سالن جلسات این پژوهشکده برگزار شد. پس از ابلاغیهی عمومی رهبر معظم انقلاب در تاریخ 22 مهرماه 97، مبنی بر ارتقا و تکمیل سند پایهی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، پژوهشکده مطالعات راهبردی حوزه با تشکیل «ستاد حوزوی بررسی و ارتقاء سند» درصدد تجمیع آرای حوزویان در زمینهی سند منتشر شده از سوی مرکز الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت برآمده است.
یکی از اقداماتی که از سوی این ستاد برای تجمیع آرا در نظر گرفته شده، برگزاری نشستهای هماندیشی با صاحبنظران حوزوی، در مورد بخشهای مختلف سند الگو است. نخستین نشست هماندیشی به مسئلهی علم و فناوری در سند الگو اختصاص داشت که با حضور جمعی از صاحب نظران حوزوی در این زمینه برگزار شد که عبارت اند از: حجج اسلام آقایان علی روزبهانی، محمدحسین کاظمینی، سیدعلی هاشمی، حسن شیخالعراقین، امیر آقاجانلو، حسن شجاعی، علی محمدی و آقایان دکتر محمدرضا قائمینیک، دکتر سید یحیی رُکنی حسینی و دکتر محسن دنیوی.
در ابتدا دکتر روزبهانی، دبیر علمی نشست با اشاره به سرآغاز مواجههی ایرانیان با علم و فناوری مدرن در عصر قاجار و همچنین ادوار تاریخی این مواجهه در عصر پهلوی و دوران انقلاب اسلامی، بر این نکته تاکید کرد که اگر به برخی چالشها و مسائل تاریخی علم و فناوری توجّه کافی نشود، سندنگاریها و برنامهریزیها در متن مناسبات ادارهی کشور و زندگی مردم تاثیر خود را نشان نخواهد داد.
دبیر علمی نشست با طرح این مقدّمه، از مدعوین خواست تا محورهای اصلی ملاحظات و پیشنهادات خود در مورد سند الگو را ارائه نمایند. خلاصه ای از مباحث مطرح شده از جانب صاحب نظران حاضر در نشست تقدیم می گردد.
حجتالاسلام کاظمینی، دکترای فلسفه حقوق، رئیس کمیسیون حوزوی شورایعالی انقلاب فرهنگی: در حال حاضر سیاستهای ابلاغی رهبر معظم انقلاب در مورد علم و فناوری(سال 93)، نقشهی جامع علمی کشور، سند تحوّل در آموزش و پرورش و اخیراً بیانیهی گام دوم را به عنوان اسناد بالادستی در اختیار داریم. اگر سند الگو بناست برفراز همهی اسناد بالادستی قبلی بایستد و اسناد قبلی بر مبنای سند الگو بازنویسی شوند، به ناچار باید ارزشافزوده و مزیتهایی نسبت به آنها داشته باشد.
رسالت «ایجاد تمدّن نوین اسلامی» ایجاب میکند سند برای ما نقاطی را مشخص کند که از این وضعیت التقاطی چهل ساله خارج شویم. خرده نظامهای ما اعم از نظام قضایی، اقتصادی، قانونگذاری و حقوقی، هیچکدامشان خالص و ناب نیستند. اگر در ابتدای انقلاب اسلامی، امکانات نظری کافی را نداشتیم و مجبور شدیم به صورت تلفیقی با دستاوردهای عالم مدرن نظامهایی ایجاد کنیم، انتظار میرود در پنجاه سال دوم انقلاب اسلامی در یک حالت تجافی و آمادگی برای عبور از این وضعیت باشیم.
حجتالاسلام سید علی هاشمی، دکترای فلسفه علم و فناوری: سند الگو پژواکی اجتماعی ندارد، زیرا ناظر به شرایط انضمامی علم و فناوری ایران نیست. عمده مطالب این سند، پنجاه سال قبل یا ده سال بعد هم میتوانست نوشته شود. برخلاف این سند، بیانیهی گام دوم، فقط با طرح مسالهی جوانگرایی، پژواکی دارد که میتواند همهی مسائل را در هم ریزد.
پیشنهاد ایجابی برای اصلاح بخش علم و فناوری سند الگو، میتواند حاوی سه راس باشد: فهم کلان ایدههای فلسفهی علم و فناوری، فهم کلان ایدههای انقلاب اسلامی، فهم شرایط انضمامی و عینی. با ترکیب این سه و با توجّه به مسالهی «کارآمدی» میتوان امید داشت که سندی مطلوب استخراج شود. منظور از کارآمدی این است که مطالعات تطبیقی پس از ابلاغ سند وجود داشته باشد که مشخص کند این سند چگونه دارد در واقعیت اجتماعی پیش میرود.
دکتر قائمی نیک، طلبه و دکترای جامعهشناسی: در بیانیهی گام دوم، رهبر انقلاب، گام دوم را یک «فرآیند جهانی» دانستهاند. ورود به فرآیند جهانی، اگر بدون جهتگیری یا فصل ممیزه نسبت به روند تحوّلات جهانی باشد، اضمحلال در نظم جهانی محرز است. بر این اساس، چند نکته مهم در مورد مسالهی علم و فناوری در سند الگو قابل طرح است از جمله این که در تدابیر علم و فناوری سند الگو، نسبت به نهاد علم، چه حوزه و چه دانشگاه غفلت شده است. در تدابیر سند الگو به نهاد تولیدکنندهی علم، یعنی حوزه و دانشگاه و به نهاد مصرفکنندهی علم، یعنی جامعه توجّهی نشده است؛ لذا تدابیر مطرح شده در سند الگو نسبت به آرمان وحدت حوزه و دانشگاه در جمهوری اسلامی، هیچ کمکی نمیکند.
حجتالاسلام شیخالعراقین مسئول گروه منطق و روششناسی فرهنگستان علوم اسلامی: ساختار علم در سند الگو همچون چهل سال گذشته دو پاره درنظر گرفته شده است: کماکان رابطهی منطقی نهادهای علمی حوزه و دانشگاه مسکوت مانده شده است: از نحوهی گرهخوردن فرآیندهای اطلاعاتی این دو نهاد غفلت شده است و مسیرهای تحقیقاتی این دو نهاد بیارتباط با یکدیگر لحاظ شده است.
تدابیر علم و فناوری سند الگو به این توجّه ندارد که در بستر علم و فناوری جهانی قرار دارد؛ در مورد روندهای جهانی علم و فناوری، «استعمارزدایی علمی» میتوانست به عنوان هدف نظام علم و فناوری باشد. در غیر اینصورت، ارتباط با جامعهی جهانی حالت منفعلانهای خواهد داشت. یک پیشنهاد مشخص هم در این رابطه «ایجاد جامعهی علمی موازی با جامعهی علمی استعماری جهانی، از طریق شکلگیری پیوند علمی میان جبههی مقاومت» است.
حجتالاسلام آقاجانلو، دکترای فلسفه دین: یک نقد کلّی به سند این است که کلیهی اشکالاتی که به سند وارد میشود برآمده از مشکل هویتی سند است. «الگو» مفهومی مبهم است و چیستی آن معلوم نیست؛ به همین دلیل سند الگو ترکیب و تلفیقی از آیندهپژوهی، تئوریپردازی، تجویز، برنامهی توسعه در سند الگو بروز یافته است.
برای نوشتن یک الگو، یا باید آیندهپژوهی کرد و در نسبت با نگرشهای آیندهنگرانه حرفی زد یا اینکه نظریاتی را که در باب کشف ارزشها داریم، بسط دهیم. در هر حال، هر تجویز بر یک توصیف مبتنی است؛ یا توصیف امر واقعی حاضر در گذشته یا حال و یا توصیفی از آیندهی ناموجود که در سند الگو، چنین توصیفی نداریم.
بنابراین پیشنهاد این است که ابتدا باید نظریهای در مورد وضع محققشدهی جامعهی اسلامی داشت، سپس بر اساس این نظریه الگو نوشت.
سید یحیی رُکنی، دکترای فیزیک، مدیر داخلی مجله علوم انسانی اسلامی صدرا: چون نظریهی پشتیبان این سند مشخص نیست، نمیشود انتظار داشت با پیشنهادات جزئی بتوان آن را اصلاح کرد. در ابتدای سند الگو آمده است که «الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت معرّف سیر کلّی تحوّلات مطلوب ایران در عرصهی فکر، علم، معنویت، زندگی به سوی تمدن نوین اسلامی-ایرانی در نیمهی نخست قرن آینده است». سوال مهم این است که چگونه میتوان سیر کلّی تحوّلات چیزی که هنوز به آن نرسیدهایم را تبیین کرد؟ بر این اساس، میتوان گفت الگوی پیشرفت چیزی از سنخ آزمون و خطا است.
لازم است یک نظریه در زمینهی «علم و دین» به عنوان مبنای عمل انتخاب شود و تصمیمگیریها بر اساس آن صورت گیرد؛ زیرا چالشهای نظری که بین نظریات وجود دارد، هیچگاه حل نخواهد شد. اگر تدبیر این است که این مسائل نظری حل شوند، چنین چیزی رخ نخواهد داد. اگر نظریهی انتخاب شده در تحقّق عملیاش خطا داشت، میتوان برگشت و آن را اصلاح کرد.
حجتالاسلام شجاعی، معاون علمی مجتمع حوزهای صدر(مشکات): در تدابیر علم و فناوری سند الگو، رویکرد انقلابی ضعیف است. در هیچ یک از تدابیر علم و فناوری سند، بحثی از «تاسیس علمی» نشده است. اقتضای تمدنسازی، تاسیس علوم نوین است، اما در تدابیر این سند همواره از رشد و ارتقای علوم موجود بحث شده است. به طور خاص، برای رسیدن به «پنج کشور اوّل علم و فناوری» که در افقها به آن اشاره شده است، تنها با تاسیس علم میتوان به چنین افقی رسید. در تدابیر علم و فناوری هیچ تشویقی به تاسیس و انقلاب علمی مشاهده نمیشود.
حجتالاسلام محمدی، نماینده پژوهشکده مطالعات راهبردی حوزه و روحانیت: اگر مرجعیت علمی را یکی از اهداف علمی اساسی مورد نظر رهبر انقلاب بدانیم، تدابیر سند الگو چنین هدفی را محقق نمیکنند. به طور خاص در تدبیر چهارده که به ارتباطات علمی بینالمللی اشاره شده است دو صفت برشمرده شده است که عبارتند از «پایدار بودن و بلندمدت بودن»؛ در حالیکه در سیاستهای علم و فناوری که در سال 93 ابلاغ شد عناوین دقیقتری همچون «تعامل فعّال، سازنده و الهامبخش» به کار گرفته شده است؛ لذا میتوان گفت نسبت به سیاستهای علم و فناوری، شاهد تقلیل در ادبیات سند الگو هستیم.
دکتر دنیوی، دکترای فلسفه علم و فناوری، نماینده ستاد حوزوی ارتقای سند: در مورد روندهای جهانی علم و تکنولوژی و مسائل اساسی که جمهوری اسلامی در مواجههی با آن باید بیاندیشد باید گفت: آیندهنگاریهای مرسوم از علم و فناوری قطعی و اجتنابناپذیر نیستند و لزوماً نباید این آیندهنگاریها را مبنای اتخاذ تدابیر قرار داد. اقبال جهانی به فناوریهای محلّی، نمونه مثالی است که لزوماً روندنگاریهای مرسوم از آینده علم و تکنولوژی، مورد اقبال جهانی قرار نخواهد گرفت. به جای همراهی با آیندهنگاریهای مرسوم، ضروری است وضعیت آیندهی تکنولوژی از منظر آیندهی تمدنی انقلاب اسلامی بررسی شود.
حجتالاسلام روزبهانی، دکترای فلسفه علم و فناوری، دبیر علمی نشست: ما به لحاظ آمارهای بینالمللی در زمینهی علم و فناوری نسبت به سایر کشورهای منطقه و حتّی آسیا، در وضع خوبی هستیم، امّا نتیجه این وضع علمی در واقعیت و روی زمین ناگوار است. کماکان اتومبیل تولید ملّی ما پراید است، تولیدات علمی ما، نوعی کارگری برای نظام علم و فناوری جهانی است و توسط تولیدکنندگان بزرگ فناوری در سطح جهانی مورد استفاده قرار میگیرد.
مقصد و آرمانشهر علم و فناوری در سند الگو معلوم نیست. به علت تحقیرشدگی تاریخی نسبت به غرب، دغدغهی ما رسیدن به وضع خاص علمی نیست، ما سودای رسیدن به قدرت داریم و علم به تبعِ قدرت برای ما موضوعیت یافته است. این موارد با نگاه شرقشناسانه نوشته شده است، یعنی بر این اساس که ما چه داشته باشیم، غربیها خوششان میآید و با عینک آنها، آرمان نوشتهایم؛ «خود»ی وجود ندارد.