به گزارش پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده مطالعات راهبردی حوزه و روحانیت، جلسه شورای پژوهش به منظور بررسی طرحنامه نقش آفرینی حوزه در تحقق تمدن نوین اسلامی، با حضور حجج اسلام آقایان میرمعزی، زینتی، دیانی، رهنمایی، خانجانی و نیز آقایان رمضانی و عالمی از طرف مرکز مطالعات پیشرفت و تمدن پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار گردید.
در این جلسه ضمن گفتگو پیرامون عنوان طرح مذکور، به سوالات اصلی و فرعی و نیز محتوای فصول مختلف آن نیز پرداخته شد. مطابق گفتگوهای صورت پذیرفته، بنا شد که این طرح زیر نظر یک شورای تخصصی علمی، با ترکیب چند نفر از اعضای شورای علمی مرکز مطالعات پیشرفت و تمدن و پژوهشکده مطالعات راهبردی حوزه اجرا گردد.
در بخشی از جلسه شورای پژوهش، آقایان عالمی و رمضانی به خاستگاه طرح مورد بحث اشاره داشتند که در ادامه بخشی از مسئله طرح نامه تقدیم می گردد.
در مکتب شیعه همان گونه که از گفتار و سیرۀ امامین انقلاب نیز استفاده میشود، استنباط و کشف علمی و آموزش و تربیت علمی تنها بخشی از مسئولیت حوزۀ علمیه است و پیگیری مقاصد آن در هویت و زیست اجتماعی و اقامۀ دین، بخش دیگر است. هرچند در طول تاریخ عملا همۀ این ساحتها به سبب عوامل گوناگون مجال تحقق نیافته اما این واقعیت باعث نمیگردد که شاخصهها و معیارهای مطلوب حوزۀ علمیه نادیده انگاشته شود. با آنکه در حال حاضر جریانی در حوزۀ علمیه شیعه، جایگاه و نقش آفرینی بایستۀ حوزه را به پیشینه تاریخی حوزه در دوران غیبت ارجاع میدهد ولی این رویکرد نمیتواند مبنای کنشگری آیندۀ حوزۀ علمیه قرار گیرد؛ چرا که حوزۀ علمیه شیعه به صورت تاریخی مجال نقش آفرینی تمدنی در عرصه های گوناگون را نیافته و دایرۀ نقش آفرینی تمدنی آن در دورههای تاریخی پیشین، بسیار محدود بوده است.
وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357و خاستگاه علمی و حوزوی آن باعث شد که الگوی مطلوب حوزۀ علمیه ضرورت طرح مجدد یابد و جهت عملیاتی سازی به سرعت به جریانی پرنفوذ در حوزه تبدیل شود، گرچه کماکان جریان نگاه تاریخی به جایگاه و نقشآفرینی حوزه، موجودیت خود را حفظ کرده ولی جریان «حوزه علمیۀ مطلوب» که در این طرحنامه از آن به عنوان «حوزه علمیۀ تمدنی» تعبیر میشود همان جریانی است که نقش آفرینی تمدنی شیعه در آینده بستگی تام و تمام به چگونگی نقشآفرینی این رویکرد و جریان حوزوی دارد. این رویکرد و جریان تمدنی در حوزه، حداقل دارای دو ویژگی ممتاز است: اول اینکه نگرش، رویکرد و سنت ائمه (ع) در حوزه علمی در آن اصالت دارد و الگو قرار میگیرد و دوم اینکه؛ عبور از سنت تاریخی حوزه علمیه شیعه که بیشتر محصول تنگناهای زیست تحت حاکمیت تمدنی اهل سنت است را هدفگذاری کرده است؛ سنتی که ایفای نقش تمدنی در آن حداقلی بوده است. با این حال، این ذهنیت تاریخی همچنان بر ذهنیت و کنش بخشی از حوزویان و نهادهای علمی مرتبط با ایشان حاکم است. جریانی که معمولا از کنشگری تمدنی باز می ایستد و آن را برای حوزه غیرلازم و حتی مخرب ارزیابی میکند، علوم حوزوی را به حیطۀ خاصی محدود میکند و تعریف ویژهای از خاستگاه، نقطۀ عزیمت و هم چنین مقاصد آن دارد. این وضعیت باعث شده که چگونگی و کیفیت نقشآفرینی تمدنی حوزه به مسئلهای مهم در چند دهۀ اخیر تبدیل شود.
حوزۀ علمیه نه تنها میتواند در تمدنسازی نقش ایفا کند بلکه همان گونه که امامین انقلاب بر آن تأکید دارند با توجه به جایگاهش باید نقشآفرینی درخور و متناسب داشته باشد. در حالیکه حوزه گرچه به صورت نظری و گفتمانی و در مقیاس محدودتر در عرصههای عملیاتی ورود و کنشگری داشته ولی این مقدار با توجه به جایگاه و مسئولیت تمدنیاش کفایت نمیکند؛ به گونه ای که خلاء حضور و نقشآفرینی حوزه در عرصههای تمدنسازی مشهود است. بر اساس این، بایسته است حوزۀ علمیه به گونهای زمینه، امکان و الزامات نقشآفرینی را فراهم سازد تا بتواند در عرصههای تمدن سازی گامهای مؤثر، تعیینکننده و دائمی بردارد. در این راستا مطالعات روشمند و فراگیر«نقش حوزه در تمدن سازی اسلامی» به عنوان ضرورتی اجتناب ناپذیر و راهبردی جلوه میکند. پژوهش حاضر در نظر دارد عرصههای مطالعاتی چیستی، چرایی، چگونگی مفهومی، نظری، ارزشی و راهبردی و برایند و فرایند بازخوردگیری و ارزیابی نقشآفرینی حوزه در تمدن سازی اسلامی را بکاود. وضعیت موجود را آسیب شناسی کند و راهبردها در نیل حوزۀ علمیه به وضعیت مطلوب تمدنی و چگونگی نقش آفرینی در آن را تبیین کند.